امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 14
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوك, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, منهاجي, رسم الخط قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
مژدهای به:
علاقهمندان به تکامل فردی؛
مشتاقان کمال واقعی؛
جویندگان سعادت ابدی؛
سالکان وادی سیر و سلوک؛
تشنگان معارف ناب اسلامی؛
خستگان صحراهای حیرت؛
پیکارکنندگان با نفس امّاره؛
لطمهخوردگان از وساوس شیطان؛
محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛
نرمافزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.
لینک دانلود از سایت:
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 15
برچسب ها : منهاج فردوسیان حاج فردوسی رهبر معنوی سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی,
به نام او
سلام /
اگر عقل به وسیلهی گناه تباه میشود، پس پیشرفتهای غرب چه طور رخ میدهد؟
با تشکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
عقل، سه نوع است که در کتاب «مفاهیمی بر مبنای منهاج فردوسیان» به تفصیل شرح دادهایم، اما به اختصار بدانید که «عقل» به سه صورت قابل تصور است، که عبارت است از:
«عقل آبی»: همان قدرت تشخیص است که در دیوانگان و حیوانات نیست و در زنان و کودکان، ضعیف است و در مردان معتدل، در بیست و هشت سالگی، کامل میشود.
«عقل زرد»: هر گاه عقل آبی، به تکاپو بیافتد تا خالقش را بیابد و راه کمال و سعادت را تشخیص دهد، به آن «عقل زرد» میگوییم.
«عقل سفید»: آن زمان که عقل زرد، به موطن تسلیم رسید یعنی خدا را شناخت و تسلیم دستورات پیامبرش شد، از آن به عقل سفید تعبیر میکنیم.
پس آن عقلی که با گناه، تباه میشود، «عقل سفید» است ولی آن عقلی که اختراعات و اکتشافات دنیا بر مدار آن میگردد، «عقل آبی» است. البته «عقل آبی» نیز با نوشیدن زیاد شراب، یا کشیدن حشیش و بنگ یا خوردن قرصهای روانگردان، به صورت موقتی از بین میرود. پس گناه، «عقل سفید» را مخدوش میکند ولی الزاماً، موجب تباه شدن «عقل آبی» نمیشود و اختراعات و اکتشافات و دستاوردهای علمی، با «عقل آبی» است و ربطی به «عقل سفید» ندارد.
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 18
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
مقدمه:
قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، برگرفته از تصریحات آیات قرآن کریم و روایات معتبر شیعه از اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام) است. این روایات، از منابع معتبر حدیث شیعه، برگرفته شده است. یکی از این منابع، عبارت است از:
بصائر الدرجات
این کتاب، نوشتهی ابو جعفر، محمد بن حسن بن فروخ صفار (متوفای ۲۹۰ هجری) است. مؤلف این کتاب از اصحاب امام حسن عسکری (علیهالسلام) بوده و یکی از شخصیتهای بزرگ شیعه و از راویان بزرگ حدیث به شمار میآید. این کتاب در فضایل پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهو آلهوسلم) و ائمهی معصومین (علیهمالسلام) نوشته شده است.
کتاب بصائر الدرجات از معتبرترین اصول قدمای شیعه است و از زمان نگارش تا کنون، پیوسته مورد توجه علما و فقها و بزرگان شیعه بوده و در کتابهای خود، بسیار به آن استناد نمودهاند، بزرگانی مانند: شیخ کلینی در کتاب کافی، شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه و علامه مجلسی در بحار الانوار. کتاب بصائر مجموعاً دارای ۱۸۸۱ حدیث میباشد.
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 19
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام
امروز پیامی در یکی از شبکههای اجتماعی آمد که متنش را تقدیم میکنم، بفرمایید آیا روایتی که بیان شده، سند معتبر دارد؟ متن پیام چنین بود: یه حدیث قدسی هست که خیلی عجیبه. آدمو از خجالت آب میکنه. خدا میگه: «یا مطلقا فی وصالنا، ارجع. و یا محلفا علی هجرنا، کفر. انما ابعدنا ابلیس لانه لم یسجد لک، فواعجبا، کیف صالحته و هجرتنا»
میدونی یعنی چی؟ فرض کن یه رفیقی داری که عاشقشی و خیلی دوستش داری. براش همه کار میکنی. مثلا یه روز تو خیابون راه میری و میبینی یه نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع از دوستت، با اون طرف دعوا میکنی، کتک کاری میکنی و دیگه باهاش قهر میکنی. چون دوستت رو زده. اما بعد از چند روز میبینی دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده. چه حالی پیدا میکنی؟ به دوستت میگی: بابا من به خاطر تو با اون دعوا کردم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و خوش میگذرونی؟!!!
آره، قضیه ما و خدا هم همینطوره. معنی حدیث بالا همینه. خدا میگه من شیطان رو بخاطر اینکه بر تو سجده نکرد از خودم روندم. اما تو حالا رفتی با اون دوست شدی و منو ترک کردی؟؟؟!
ترجمه حدیث: ای کسی که وصال ما را ترک کردهای، برگرد. و ای کسی که بر جدایی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشکن. ما ابلیس را برای این از خود راندیم که بر تو سجده نکرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
این سخن، در منابع معتبر حدیثی نیامده است و بیسند است. تنها منبعی که این سخن در آن آمده، «بحر المعارف» است که کتابی صوفیانه بوده و این سخن را بدون سند نقل کرده است. عبارت ملا عبدالصمد همدانی در این کتاب، چنین است: «و باز جناب رئوف منان از طریق عنایتی که با این مشت خاک بیباک دارد میفرماید: یا مطلقا وصالنا راجع، و یا محلفا علی هجرنا کفر، انما ابعدنا ابلیس لانه لم یسجد لک، فوا عجبا کیف صالحته و هجرتنا! ویحک، لک من القدر ما لم تعرفه لیله القدر.
… ای که پیوند با ما را رها کردهای، بازگرد. ای که بر دوری از ما سوگند خوردهای. کفاره این سوگند بده. ما شیطان را بدین دلیل از خود دور ساختیم که به تو سجده نکرد، شگفتا! که چگونه با او در ساختهای و از ما دوری جستهای! وای بر تو، تو را قدر و پایهای است که شب قدر بدان آگاه نیست». (بحر المعارف، جلد دوم، عبدالصمد همدانی، فصل ۶۲: راه وصول و تقرب به حق تعالی، تحقیق و ترجمه: حسین استاد ولی)
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 31
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
در کشور اسلامی، بخصوص در کشوری مانند ایران که دین رسمیاش، «شیعهی اثنیعشری» است، باید هر فردی از افراد جامعه، جایگاهی متناسب با شغل خود داشته باشد. صاحبان مشاغل حلال، باید احترام و ارزش داشته باشند ولی نباید به صاحبان مشاغل حرام، هیچ احترامی گذاشته شود تا از مسیر باطل خود برگردند و راه درست امرار معاش را در پیش گیرند.
پرواضح است که در جامعهی اسلامی، باید برای تعریف «شغل حلال» و «شغل حرام» به فقه آل محمد (علیهمالسلام) مراجعه کرد و این دستهبندی را از دیدگاه وحی، مشخص نمود.
هر گاه احترام افراد برای شغل، جابجا شود به نحوی که صاحبان مشاغل حرام، محترم شمرده شوند و صاحبان مشاغل حلال، احترام کمتری نسبت به صاحبان مشاغل حرام داشته باشند، مصیبت عظیمی پیش میآید که ریشههای اعتقادی جامعه را میپوساند و موجب پژمرده شدنِ باورهای دینی جامعه میگردد.
مع الاسف، برخی مسئولان مملکت، که خود را مسلمان میدانند و بر مسند مدیریتهای خرد و کلان جامعهی اسلامی و شیعی نشستهاند، به این نکته، توجه ندارند که صاحبان حِرَف و مشاغل را از دیدگاه شرع انور بنگرند نه از دیدگاه هنر، میهنپرستی و غرب معنویتگریز.
بر اساس دیدگاه اسلام عزیز، معلمی که سواد و علم به کودکان میآموزد، شغل حلال دارد.
چوپانی که گوسفندانی میپروراند تا خود و خانواده و جامعهاش را از شیر و گوشت و پشم و چرم و کود آنها بهرهمند سازد، شغل حلالی دارد.
کسی که تعدادی مرغ دارد و تولید گوشت مرغ و تخم مرغ میکند، صاحب شغل حلال محسوب میشود.
کسی که دلّالی میکند و فروشنده و خریدار را به هم میرساند، شغل حلال دارد.
کسی که نان خشک و پلاستیک کهنه میخرد، شغل حلال دارد.
کسی که زبالهها را از سطح خیابان جمع میکند و کوچهها و جویها را جارو میکشد، شغل حلال دارد.
کسی که در بازار، باربری میکند، شغل حلال دارد.
کسی که چاه مزبله را تخلیه کرده و به مصرف باروری مزارع میرساند، شغل حلال دارد.
در مقابل، برخی مشاغل، حرام است همانند شرابسازی و شرابفروشی، رساندن دو حرام به یکدیگر، ربا خواری، قماربازی، فروختن اسلحه به دشمنان مسلمین و مطربی.
سخن را در همین شغل اخیر، یعنی مطربی ادامه میدهیم. مطربی، همان کاری است که به فارسی به آن، نوازندگی و خوانندگی میگویند. افرادی در جامعه هستند که از طریق آلات موسیقی، تولید نغمات میکنند و همراه آن، اشعاری میخوانند.
اگر کسی مطرب باشد، هیچ جایگاه ارزشمندی در نظام حاکمیت اسلامی ندارد؛ زیرا اسلام عزیز، نوازندگی و خوانندگی را ممنوع میشمارد. حتی ساختن آلات موسیقی و فروختن آن نیز حرام است. همچنین آموزش دادن موسیقی و خوانندگی، حرام شمرده شده است.
حال، فرض کنید کسی تمام عمرش را در یادگرفتن و یاددادن نوازندگی و خوانندگی گذاشته باشد، به چنین شخصی، «مطربِ پیر» یا «پیرمطرب» گفته میشود.
تمام کاری که پیرمطرب در سراسر عمرش انجام داده، در دو کار، خلاصه میشود:
اول: غزلیات عاشقانهی بسیاری را همراه با موسیقی، خوانده و به صورت ترانه و تصنیف، به جامعهی اسلامی، تزریق کرده است.
دوم: کلاس تعلیم خوانندگی و نوازندگی دایر کرده و جمعی از فرزندان جامعهی اسلامی را برای دو رشتهی ممنوع خوانندگی و نوازندگی، آموزش داده است.
حال فرض کنید یکی از این «پیرمطرب»ها، نه در انقلاب اسلامی نقش مثبتی داشته و نه در هشت سال دفاع مقدس. در جریان فتنه با بیبیسی مصاحبه کرده و علیه اسلام و انقلاب، موضع گرفته است. یک بار در عمرش «ربنا» خوانده که در وقت افطار پخش میشده ولی از شدت شقاوت و قساوت، همان را هم دریغ نموده است. نه به حج رفته و نه به ساحت ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) اظهار ارادت کرده است. وقتی از مخالفت اسلام با موسیقی سخن میگوید، چهرهاش پر از نفرت از اسلام عزیز میشود و چنان پرنخوت و تکبر سخن میگوید که نگاه کردن به چهرهاش و گوش دادن به کلامش، ظلمتآور است. تمام درآمدش از خوانندگی و نوازندگی و تعلیم اینها بوده که بر طبق فقه آل محمد (علیهمالسلام) حرام است، پس پیرمطرب، تمام سلولهای وجودش از حرام پُر شده است. وقتی پیرمطرب وارد جلسهای برای خواندن و نواختن شده و دیده که عکس رهبر انقلاب و مرجع شیعیان نصب شده، برگشته و تا زمانی که عکسها را جمع نکردند، قدم بر صحنهی اجرای خوانندگی و نوازندگی نگذاشته است.
علی القاعده، امت اسلام و حکومت اسلامی، نباید هیچ جایگاهی برای چنین پیرمطربی قائل باشند؛ اما مع الاسف، پیرمطرب، که نه وجههی اسلامی دارد و نه وجههی انقلابی، توسط مدیران ارشد نظام اسلامی، مورد احترام قرار میگیرد. چند روز پیش، پیرمطرب دچار مشکل ریوی شد. برخورد درست و اسلامی این بود که نه مسؤولان حکومت اسلامی و نه مردم مسلمان، هیچکدام به او و بیماریاش اهمیت ندهند، ولی رسانههای ملی، خبر کسالت پیرمطرب فتنهجو را منتشر نمودند و وزیر بهداشت و نمایندهی رئیس جمهور به عیادتش رفتند!! مگر اینان نمیدانند که مطرب در نظام اسلامی حقیقی، به اندازهی سگ گله و سگ نگهبان مزرعه هم ارزش ندارد؟!
اگر پیرمطرب در دولت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میزیست، وقتی مریض میشد، کسی به عیادتش نمیرفت و اگر میمُرد، کسی به تشییع جنازهاش نمیرفت و به یادش، مجلسی برپا نمیکردند؛ زیرا اگر پیرمطرب بمیرد، ارواح انبیاء و اوصیاء و شهداء (علیهمالسلام) به استقبال روح کثیفش نخواهند آمد. قبرش حفرهای از حفرههای آتش جهنم خواهد بود و فردای قیامت، در صورتی محشور خواهد شد که دایرهای آتشین در کف دارد و فرشتگانی با گرزهای آتشین بر سرش میکوبند!
پس ای اصحاب منهاج فردوسیان، به هوش باشید تا عملکرد اشتباه برخی دولتمردان، شما را دچار سرگردانی نکند. مطرب، هیچ شأن و منزلتی در حکومت اسلامی و منظومهی تفکر شیعی ندارد. زیستن مطرب، «نکبت» و مُردنش، «ذلت» است. هر چه زنده بماند، گناه میکند و هر گاه بمیرد، ذلیلانه وارد آتش جهنم خواهد شد.
به هوش باشید، مبادا مطرب را به نام «هنر» و «هنرمند» و با عناوین فریبنده همانند «افتخار آواز ایرانی» یا «صدای ماندگار» بر اندیشهی شما تحمیل نمایند. مطرب، مطرب است چه آن کسی باشد که در کورهدهات، در عروسیهای محلی، ساز و نقاره و صُرنا میزند و چه آن کسی باشد که با کت و شلوار شیک و کروات قرمز، بین تهران و آمریکا در تردد است و تور اروپایی و آمریکایی میگذارد و اینجا و آنجا، کنسرت اجرا میکند.
به هوش باشید و بدانید که درآمد مطرب، حرام است، چه کلاهش را جلو تماشاچیها بگیرد و پول خُرد جمع کند و چه بلیط کنسرتهایش به بازار سیاه برود و چند برابر قیمت، خرید و فروش شود. در آمد مطرب، از راه خوانندگی و نوازندگی، حرام است، چه شنوندگان، دلشان بسوزد و پشیزی کمکش کنند و چه بلیط کنسرتهایش را با علاقهی وافر بخرند و به دست آوردن یک صندلی در سالن اجرای او را غنیمتی بزرگ بشمارند.
به هوش باشید که مطرب، مطرب است و صدقه دادن از مالی که از مطربی جمع کرده، پاداش اخروی ندارد. چه دهلزن و نقارهزن دهاتی باشد و درآمد ساز و نقاره زدن در عروسی را صرف بچههای یتیم کند و چه پیرمطرب فتنهجو باشد و در آمد کنسرتش را برای زلزلهزدگان بم بدهد. گر چه اگر جامعهی ما اسلامی بود، نباید اجازه میدادند کسی از راه مطربی، مال حرام کسب کند و برای مردم مسلمان و زلزلهزده بفرستد! مگر کسی که زلزلهزده و بلارسیده شد، باید حرامخور هم بشود؟! و زلزلهزده هم نباید در غیر اضطرار، چنین پول حرامی را قبول کند، اگر بداند از راه مطربی به دست آمده است.
و سخن آخر، این که مطرب، هر گاه در فسق خود پیر شود، گلیم سیاهی است که به آب زمزم و کوثر، سفید نتوان کرد.
نتیجهی کلام، این شد که در احترام افراد، حلال یا حرام بودن شغل و محل درآمدش، باید مدّ نظر قرار گیرد و کسی که شغل و درآمد حرام دارد، بر کسی که شغل و درآمد حلال دارد، برتری داده نشود؛ و الاّ باورهای دینی جامعه، به شدت آسیب خواهد دید.
خداوند متعال، ما و شما را از فتنههای پنهان آخرالزمان در امان بداراد.
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 11
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام علیکم حاج فردوسی
حدود چهار سال است که منهاج فردوسیان در محلمان تبلیغ میشود و متأسفانه فقط تعداد خیلی کمی به این برنامهی تربیتی روی آوردند. من که کتاب را مطالعه کردم، بسیار محتوایش خوب و عالی بود.و خیلی در محلمان با این کتاب مشکل داشتند و بارها در سایتتان بیان کردید علت برخورد منهاج فردوسیان چیست، ولی من که در محلمان مشاهده میکنم، علت اصلی، مبلغین محلمان هستند. آنها با شرکت نکردن در حسینیهی محلمان میخواهند یک جور ثابت بکنند که کار شماها اشکال دارد و ما به آنها میگوییم چرا به حسینیه نمیآیی میگویند ما با هیأت امنای آن حسینیه مشکل داریم. تنها جوابشان این است. فرضاً اگر مشکل داشته باشند با هیأت امنای آن حسینیه، آیا میتوانند به این دلیل، از حسینیه دست بکشند؟ خلاصه با نیامدن آنها به حسینیه، این چنین در محلمان جا افتاده که اینها با امام حسین مشکل دارند. و هر جور یک فکر عجیب و غریب دربارهی آنها میکنند. و خلاصه به مبلغینتان هر کی هست، در هر جا، بگویید این روش تبلیغ نیست که مجلس امام حسین را با ایراد بچگانه ترک کنیم و سبک شود. باورتان نمیشود که اگر آنها به حسینیه بیایند، خیلی مردم محلمان دیدشان به برنامهی تربیتی عوض میشود.
با تشکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
بارها عرض شد که تنها روش عزاداری که از سوی خاندان وحی (علیهمالسلام) دارای ثواب عظیم معرفی شده، اشک ریختن بر مصائب حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) است. البته غصهدار بودن، در مصائب اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام) نیز نوعی عبادت شمرده شده است، ولی ثوابی که اشک ریختن دارد، هیچ نوعی از انواع عزاداریهای مرسوم ندارد.
پس تمام کارهایی که انجام میدهید، اگر مقدمهی «اشک ریختن» باشد، قابل توجیه است، البته در صورتی که آلوده به حرام نباشد. مثلاً اگر سینهزنی، زنجیرزنی، شبیهخوانی، عَلَمگردانی، نخل برداشتن و مانند اینها، مقدمهای برای گریه باشد، قابل توجیه است و امید ثواب دارد. اما اگر رفتن به حسینیه و سینهزنی و زنجیرزنی و نوحهخوانی و امثال اینها، به گریه بر سالار شهیدان ختم نشود، ارزش ذاتی ندارد و معلوم نیست ثوابی داشته باشد.
توصیهی همیشگی من به اصحاب منهاج فردوسیان، به پیروی از توصیهی استادان معظم منهاج فردوسیان (علیهمالسلام) این بوده که محور تمام عزاداریهایی که در محرم و صفر انجام میدهند، «اشک» باشد. یعنی اگر کاری نهی شرعی ندارد و منجر به اشک میشود، انجام دهند تا اشک را به دست آورند ولی اگر منجر به اشک نمیشود، دلخوش به ثواب آن نباشند.
به بیان ساده، فرض کنید آقای الف، طوری است که اگر در ابتدای ورودش به حسینیه، برایش روضه و مرثیه بخوانند، اشک نمیریزد ولی اگر مثلاً یک ساعت سینه یا زنجیر بزند، سپس ده دقیقه برایش روضه خوانده شود، در آن ده دقیقه، اشک میریزد، میگوییم رفتن به حسینیه و سینه یا زنجیرزدن، برای این فرد، کار خوبی است و توصیه میکنیم که انجام دهد تا گوهر اشک پایانی را به دست آورد.
اما آقای ب طوری است که در جمع و سر و صدا، اشکش خشک میشود و بیشتر، حواسش به صدای بلندگوها و جنگ اکوها و ریتم و آهنگ نوحهها میرود ولی اگر در خلوت بنشیند و نوار روضه گوش دهد یا کتاب مقتل مطالعه کند، اشک میریزد، به این فرد توصیه میکنیم در جمعهای شلوغ حضور پیدا نکند، بلکه در خلوت بنشیند و به آرامی اشک بریزد.
کسی هست که اگر مجلس، تاریک شود، اشکش سرازیر میگردد و در حالی که چراغها روشن است، خجالت میکشد گریه کند، به این فرد توصیه میکنیم در مجالسی شرکت کند که چراغها را خاموش میکنند.
کسی هست که اگر چراغها خاموش شود، وحشت میکند و این وحشت، موجب میشود اشکش خشک شود، به این فرد توصیه میکنیم در مجالسی شرکت کند که چراغها را خاموش نمیکنند.
کسی هست که اگر شمعی جلو خودش روشن کند، در حالی که مجلس، تاریک است، با نگاه به شمع، حالتی از رقّت قلب به او دست میدهد که اشکش جاری میشود، به این فرد توصیه میکنیم همراه خودش، شمع ببرد تا به این بهانه، اشک را دریابد.
کسی هست که اگر شمعی جلوش روشن کنند، تمام حواسش معطوف این میشود که شمع، واژگون نشود و فرش را نسوزاند. به چنین شخصی توصیه میکنیم اگر شمعی جلوش روشن کردند، آن را خاموش کند و یکسره حواسش را به مرثیه بسپارد تا اشک بریزد.
پس توصیهی ما، بر محور انجام دادن کارهای حلالی است که منجر به گریه میگردد. اما کارهای حرام، هر چند منجر به گریه و اشک بر حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) شود، ارزش ندارد و اشکی که از آن حاصل میشود، با اشکی که از پوست کندن پیاز حاصل میشود، یکی است.
مثلاً اگر حضور در شبیهخوانیای که همراه با موسیقی است، حالت گریه هم بیاورد، ارزش ندارد. اگر برهنه شدن در جایی که نامحرم حضور دارد، موجب اشک هم بشود، ارزش ندارد. اگر عزاداری، منجر به غصب و تصرف در مال مسلمان، بدون رضایت او باشد، ارزش ندارد.
توجه داشته باشید که اصحاب منهاج فردوسیان (کثّر الله امثالهم)، سودجوترین مردم روی زمین هستند و در زیر آسمان کبود، سودجوتر از اصحاب منهاج فردوسیان نخواهید یافت. طمع اینان آنقدر زیاد است که اگر خورشید را در دست راستشان و ماه را در دست چپشان بگذارند و تمام ثروت و قدرت و محبوبیت دنیا را یکجا به آنان بدهند، با یک متر از بهشت، عوض نمیکنند. همیشه به این عزیزانم توصیه کردهام که به دنبال سود عالی خود باشند و تمام همتشان را برای رسیدن به درجات عالیهی بهشت، جمع کنند.
مبادا جایی «اشک» باشد و آنان بهانه بیاورند و نباشند. مبادا مداح خوب یا روضهخوان خوبی به مسجد و حسینیه بیاید و آنان به بهانهی این که هیأت امناء را قبول ندارند، خود را از فیض اشک، محروم کنند. همچنین مبادا روز عاشورا، در کوچه و بازار، به دنبال جمع کردن نذری باشند. روز عاشورا، روز عزاداری است نه روز جمع کردن آش و قورمهسبزی نذری. روز عاشورا، روز سینه و زنجیر و دسته و قمهزنی نیست، روز عاشورا روز عزاداری با «اشک» است.
عزیزان من، احیای شعائر حسینی، دروغ بزرگی است که سالهاست در گوش ما گفته میشود. حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) شعائر خاصی در مقابل شعائر قرآن و سنت جدّ بزرگوارشان ندارند. تمام چیزهایی که به عنوان «شعائر حسینی» به ما معرفی شده، همانند، سینهزنی، زنجیرزنی، قمهزنی، علمگردانی، نخلبرداری، نشانهکشی، پیراهن مشکی، نصب پرچم سیاه بر سردر منازل و مغازهها و … همگی از اختراعات و شیرینکاریهای شیعه است و هیچ ربطی به قرآن و سنت و عترت ندارد. هیچ کدام از اینها، از شعائر دینی یا شعائر حسینی نیست.
پس هشدار میدهم که دین خدا را با آئینهای عزاداری، اشتباه نگیرید. حسینیه، مثل مسجد نیست که حتی نشستن در ثواب داشته باشد. حسینیه مکانی است که ورود جنب و حائض به آن، بدون اشکال است و اگر نجس شود، تطهیرش واجب نیست. ورود به حسینیه، دعای خاصی ندارد و خروج از آن نیز دعا و ذکر خاصی ندارد. حسینیه، سالن اجتماعات است، اگر اشک بر مظلومیت مولای غریبمان داشت، ارزش دارد و گرنه، ارزش خاصی ندارد و مانند تمام سالنهای همایش و آمفیتآترها خواهد بود. کسی که در خانهاش مینشیند و بر مظلومیت مولای مظلوممان گریه میکند، ارزشش قابل مقایسه با کسی نیست که به حسینیه میرود و چای و قهوه و غذای نذری میخورد.
پس سعی کنید خود را از خیالات باطل برهانید و دوست داشتن و دشمن داشتن خود را بر محور دین خدا یعنی قرآن و سنت و عترت بنا کنید نه بر محور حسینیه که سالنی برای اجتماع عزاداران است.
سلام مرا به مردم محلتان برسانید و آنان را نسبت به مراعات احکام شرعی دینشان آگاه کنید و تشویق نمایید. نکند ـ خدای نکرده ـ آلوده به حرام و معصیت حضرت باری تعالی باشند و در همان حال، رفتن به حسینیهی خالی از «اشک» را ارزش بدانند. رفتن به حسینیه در صورتی ارزش دارد که در آنجا، بر سالار شهیدان و شهدای کربلا (علیهمالسلام) گریه کنند.
در پایان، لازم میدانم نکتهای را تذکر دهم. این که نوشتهاید آمدن برخی اصحاب منهاج فردوسیان به حسینیه، موجب عوض شدن دیدگاه مردم نسبت به نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان میگردد، سخن گزافی است. اگر این مطلب را نوشتهاید که مرا به طمع بیاندازید، بدانید که چیدمان نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان به نحوی است که منهاجی شدن تمام مردم با منهاجی نشدن حتی یک نفر، فرقی در بهرهی دنیوی من ندارد.
البته اگر مرجع تقلید میشدم، هر مقدار که بر مقلّدینم افزوده میشد، وجوهات بیشتری به دفترم سرازیر میگشت و همین، دلیلی کافی برای کوتاه آمدن از برخی مواضع بود؛ ولی مسیر نظام جامع تربیتی منهاج فردوسیان، یکسویه است، یعنی هر چه خیر دنیوی که داشته باشد، برای خود آن شخصی است که منهاجی شده است. البته امیدوارم از بهرههای اخروی بینصیب نباشم. پس خیال نکنید جلب نظر موافق مردم، برایم اهمیتی دارد و به دنبالش هستم. تا زمانی که توان و اجازه داشته باشم، ترویج قرآن و سنت و عترت خواهم کرد، بدون طمع مادی و اغراض دنیوی. ان شاء الله
خداوند، ما و شما را بر صراط مستقیم قرآن و سنت و عترت، مستحکم و مستدام بداراد
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 29
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,